امروز شنبه، ۳ آذر ۱۴۰۳

«صندوق‌های پست» هنوز کار می‌کنند؛ حتی اگر یک نامه در آنها باشد

فراسوخبر/ درست شبیه یک خانه کوچک بودند با سقف شیروانی قرمز و درهایی بسته که هر چند روز یک بار کلیدی در قفل آنها می‌چرخید و درها گشوده می‌شد. آنها پناهگاه واژه‌ها و حرف‌ها و سقفی بالای سر ناگفته‌ها، عشق‌ها و رازها بودند. کاغذهای دست‌نویس و پاکت‌های ملخی و چهارگوش مهمانان‌ همیشگی‌ این خانه‌ها، آن‌قدر زیر سقف‌های شیب‌دار منتظر می‌ماندند تا سرانجام سوار بر خورجین‌‌ پارچه‌ای پستچی‌ها به مقصد برسند.

هنوز هم شبیه خودشان هستند با همان سقف‌های قرمز شیب‌دار که وقتی آسمان خیس است، قطره‌های باران را به سوی زمین هل می‌دهد. مبادا که قطره‌ای روی کاغذی بچکد و چشم واژه‌ها را‌ تر کند. قطره‌های خوشحال روی زمین خاکستری شهر می‌افتند و صندوق‌های پست چشم به عابرانی می‌دوزند که چشم‌هایشان خیلی وقت است که دیگر با خواندن هیچ نامه دست‌نویسی‌‌‌تر نشده است. از جشن واژه‌ها و تمبرها و گفت‌وگوی پنهانی نامه‌ها با هم خبری نیست. اگر خبری باشد نامه‌های تنهایی هستند که هرازگاهی از راه می‌رسند و شاید هم دلشان در تنهایی و غربت این خانه می‌گیرد.
نامه‌نویسی در گذشته پیوند نزدیکی با زندگی روزمره از یک‌سو و با ادبیات از سوی دیگر داشت. بخشی از شعرها و بهترین متون ادبی در بستر نامه‌ها متولد می‌شدند. یک سر این پیوند به خوشنویسی و دستخط آدم‌ها هم متصل بود. آنها که سعی می‌کردند نامه را خوش‌خط و خوانا و زیباتر از نوشته‌های همیشگی بنویسند. دستخط‌هایی که امروز در دنیای کامپیوتر و موبایل‌ آن‌قدر فراموش شده و کم‌اهمیت به نظر می‌رسد که خیلی از آدم‌ها دیگر دست‌خط خودشان هم از یادشان رفته و بعضا دست‌نویسی برای امورات روزمره هم برایشان دشوار شده است. اما نامه‌ و نامه‌نویسی همچنان جزو بخش‌های دوست‌داشتنی و نوستالژیک زندگی امروزی است و پیداشدن نامه‌ای از سال‌های دور یا انتشار نامه‌های چهره‌های مشهور در همین دوران معاصر آن‌قدر جذاب است که می‌تواند در همین دنیای مجازی‌شده که نامه‌نگاری را فراموش کرده، غوغایی به پا کند.
همین چند‌سال پیش بود که پیداشدن یک نامه دست‌نویس با جوهر آبی همراه یک سکه در لباس یک شاهزاده خانم قاجاری، غوغایی در جامعه به پا کرد. هنوز هم خبر آن نامه و متن ٧خطی‌اش که یک مرد بدون تاریخ و امضا خطاب به «گلپر خانم» نوشته بود، در شبکه‌های اجتماعی دست‌به‌دست می‌شود. کتاب‌های حاوی نامه‌های چهره‌های مشهور مثلا همین کتاب نامه‌های سیمین دانشور و جلال‎آل‌احمد در کانون توجه مردمی است که سعی می‌کنند از میان کلمات و جملات عاشقی‌ها و زندگی‌های گذشته را برای خودشان تصویر کنند. اما همین کسانی که اغلب با شگفتی نامه‌های آدم‌های چند دهه پیش را به هم نشان می‌دهند، خودشان دیگر نامه‌ای نمی‌نویسند و اگر بنویسند سطرهای بی روح تایپ‌شده در ایمیل‌هایی است که هم زودتر به مقصد می‌رسد و هم به سبک و سیاق زندگی امروزی آنها نزدیک‌تر است.
در چنین فضایی است که خیلی‌ها از دیدن صندوق‌های پست در گوشه و کنار شهرها به‌ویژه شهرهای بزرگ متعجب‌اند. بعضی‌ها می‌گویند: «مگر این صندوق‌ها هنوز هم کار می‌کنند؟» و گروه دیگری هم فکر می‌کنند حالا دیگر تاریخ انقضای این صندوق‌ها گذشته و با شگفتی می‌پرسند: «پس چرا این صندوق‌ها را به موزه نمی‌برند؟»
اما اگر در شرکت ملی پست، حرف نفس‌های آخر صندوق‌های پست قدیمی را پیش بکشید و بپرسید که «این صندوق‌های پست کی به موزه فرستاده می‌شوند؟» کارکنان پست ابروهایشان را در هم می‌کشند و طوری نگاه‌تان می‌کنند که این چه سوال پیش از موعدی برای فرستادن صندوق‌ها به قبرستان تاریخ است؟ «البته که آنها هنوز زنده‌اند و کار می‌کنند…» این جمله‌ای است که با کمی تغییر، بسیاری از کارکنان شرکت پست به شما خواهند گفت.
شاید برای مردمی که دیگر به صندوق‌های پستی آنلاین و ارسال فایل‌ها و اطلاعاتشان از طریق شبکه‌های اجتماعی عادت کرده‌اند و گوشی‌های هوشمند بخش قابل‌توجهی از امورات روزمره آنها را پیش می‌برد، ایستادن صندوق‌های پست در گوشه خیابان سوال‌برانگیز باشد و گاهی هم دلشان برای تنهایی و انزوای این صندوق‌ها بگیرد اما به نظر می رسد خاطره‌ها، همان خاطره‌هایی که به صندوق پست و به نامه‌ها متصل است، یکی از دلایلی است که آنها را نجات داده و هنوز سرپا نگه داشته است.
و آنچه نمی توان بی تفاوت از آن رد شد؛ به‌هرحال مردم با این صندوق‌ها خاطره دارند. قطعا خود آنها اعتراض می‌کنند اگر این صندوق‌ها جمع شوند. درست است که نامه‌های پستی کم‌تعداد شده اما این صندوق‌ها حتی اگر یک نامه در آنها باشد باید کار کنند.  شاید این صندوق ها به یادمان بیاورد که نامه نوشتن را فراموش نکنیم.  نامه ای کاغذی که حس متفاوتی را منتقل می‌کند، احساسی که هیچ گاه نامه‌های آنلاین قادر به انتقال آن نیستند.
اگر هنوز هم در زندگی روزمره گاهی نگاه‌تان به آن خانه کوچک زرد رنگ با سقف قرمز شیب‌دار می‌افتد و دل‌تان برای تنهایی‌اش می‌گیرد، یادتان باشد خانه نامه‌های ما با همان سیمای آشنای قدیمی‌اش، سرسختانه در برابر تغییرات جدید مقاومت کرده و همچنان پناهگاه امنی است برای نامه‌هایی که آن‌جا منتظرند تا سوار بر ترک موتور پستچی‌ها‌ به مقصد برسند./برگرفته از گزارش شیده لالمی – روزنامه شهروند

لینک کوتاه خبر: https://farasoonews.ir/NVYLXx