امروز جمعه، 14 آذر 1404

مصرف‌گرایی؛ آتش بی‌اختیاری كه ثروت ملی را می‌بلعد!

فراسو/ در ادبیات اقتصادی، مرز ظریف اما تعیین‌کننده‌ای میان «دارایی»، «ثروت» و «سرمایه» نهفته است؛ مرزی که سرنوشت اقتصاد ملت‌ها را رقم می‌زند.

یک خانه فرسوده و بلااستفاده، تنها یک دارایی راکد است، اما اگر بازسازی و به فروش برسد، به «ثروت» تبدیل می‌شود و اگر به یک واحد درآمدزای اجاره‌ای بدل گردد، «سرمایه‌ای» پایدار خلق می‌کند. این سیر تحول، درس بزرگی در مدیریت منابع ملی به همراه دارد: ثروت‌های خدادادی تنها زمانی ارزش واقعی می‌یابند که به جای مصرف بی‌رویه، به سرمایه‌های مولد و درآمدزا تبدیل شوند. ایران با دارا بودن ۲۰۸٫۶ میلیارد بشکه ذخایر نفتی، در جایگاه سومین دارنده بزرگ نفت جهان ایستاده است، اما این دارایی عظیم در سایه مصرف‌گرایی، نه تنها به ثروتی پایدار بدل نشده، بلکه هدررفتی نسلی را تجربه می‌کند.

نظریه «نفرین منابع» یا «پارادوکس فراوانی» که توسط اقتصاددانان برجسته‌ای چون «ریچارد اُتی» بیان شده، در واقع توضیح می‌دهد که چرا کشورهای دارای منابع طبیعی غنی، غالباً رشد اقتصادی کم‌تری را در مقایسه با کشورهای فاقد چنین موهبت‌هایی تجربه می‌کنند. این نظریه آشکار می‌سازد که وابستگی شدید به درآمدهای حاصل از منابع طبیعی، نه تنها به دلیل نوسانات قیمتی، بی‌ثباتی‌زا است، بلکه با تضعیف حکمرانی خوب، تشدید فرهنگ مصرف‌گرایی و غفلت از توسعه بخش‌های مولد اقتصادی، در نهایت دارایی‌ها را به جای تبدیل به سرمایه، به مصرفی بی‌بازده تبدیل می‌کند. ایران نیز از این قاعده مستثنی نبوده است. آمارهای رسمی گواهی می‌دهند که سرانه مصرف انرژی در ایران چندین برابر میانگین جهانی است، شبکه‌های فرسوده توزیع برق و آب سالانه میلیاردها دلار از سرمایه ملی را بر باد می‌دهند و سیاست‌های ناهماهنگ قیمت‌گذاری حامل‌های انرژی به جای مهار مصرف، تنها مسیرهای هدررفت را جابه‌جا کرده‌اند و پدیده شوم قاچاق را از دل آن خلق ساخته است.

راه نجات، اما، در عبور از شعارهای کلی به اقدامات ساختاری و عملیاتی نهفته است. حذف یارانه انرژی از مصارف غیرضروری، سرمایه‌گذاری کلان در حوزه انرژی‌های تجدیدپذیر، نوسازی اساسی شبکه‌های توزیع با به‌کارگیری فناوری‌های هوشمند و تعیین قیمت‌های واقع‌گرایانه و یکنواخت برای حامل‌های انرژی بر پایه ارزش حرارتی آن‌ها، تنها بخشی از راهکارهای پیش‌رو هستند. اما فراتر از این راهکارهای فنی، ایجاد یک اراده ملی و عزم جدی برای تبدیل دارایی‌های خدادادی به سرمایه‌های مولد، نقشی کلیدی ایفا می‌کند. اگر نفت و گاز را نه به عنوان منبع درآمدی زودگذر، بلکه به عنوان پایه‌ای برای توسعه صنایع پایین‌دستی، گسترش تحقیق و توسعه و تقویت زیرساخت‌های پایدار ببینیم، آن‌گاه می‌توان امید داشت که از دام «نفرین منابع» رهایی یابیم.

این اقدامات پایه‌ای و زیرساختی در دو تصویب‌نامه اخیر هیأت دولت تبلور یافته است: «برنامه جامع تأمین و تخصیص حامل‌های انرژی شبکه حمل و نقل کشور» که در نیمه نخست مهرماه سال جاری توسط معاون اول رئیس‌جمهور در راستای جزء (۱) بند (ب) ماده (۴۶) قانون برنامه پنج‌ساله هفتم توسعه ابلاغ شد، و نیز «دستورالعمل پیشگیری و مقابله با قاچاق سوخت» که از سوی رئیس‌جمهور به دستگاه‌های ذیربط ابلاغ گردید. این مقررات را می‌توان تسهیل‌گرانی در مسیر مدیریت بهینه منابع ارزیابی کرد. با این حال، باید اذعان داشت که در این حوزه، قوانین و مقررات مربوطه — حتی پیش از ابلاغیه‌های اخیر — دچار کمبود نبوده‌اند؛ بلکه آنچه تعیین‌کننده موفقیت یا شکست این سیاست‌هاست، نحوه پیاده‌سازی و کیفیت مدیریت این منابع توسط مجریان در میدان عمل است.

منابع خدادادی ایران اگرچه عظیم هستند، اما محدود و تجدیدناپذیرند. تمایز نهادن میان «دارایی»، «ثروت» و «سرمایه» به ما می‌آموزد که مدیریت هوشمندانه و آینده‌نگرانه منابع در این برهه حساس، اهمیتی حیاتی دارد. الگوی کنونی مصرف‌گرا، نه تنها دارایی ملی را به ثروت تبدیل نمی‌کند، بلکه با هدررفت بی‌رویه، سرمایه نسل‌های آینده را نیز به آتش می‌کشد.

اکنون زمان آن فرا رسیده که با عزمی ملی، از شعار کلی «درست مصرف کنیم» فراتر رویم و به اقدامات عملی و ملموس در مسیر «بهینه تولید و مصرف کنیم» دست بزنیم. تنها در این صورت است که می‌توانیم از موهبت‌های خدادادی نه به عنوان اهرمی برای مصرف امروز، بلکه به عنوان پایه‌ای استوار برای موتور توسعه فردا بهره ببریم.

محمدحسین صفایی / کارشناس صنایع پایین دستی نفت